فلانی اصلاً برای منطقه کاری نکرده است! توان مدیریتی بهمان شخص در سمتهای پیشین شایسته دفاع نیست! مطمئن باشید فلانی بیگمان رأی میآورد!
گزارههای بالا در آستانهی انتخاب بسیار در شبکههای مجازی و نشستهای خانگی و محفلهای سیاسی ردوبدل میشود و چهبسا شما نیز اینگونه مطالب را بسیار شنیدهاید.
برای نمونه جریانی از چند سال پیش میگوید اگر بهمان شخص تائید صلاحیت شود بیگمان رأی خواهد آورد! و یا گروهی میگویند فلان شخص قطعاً در این دوره رأی نمیآورد! برخی نیز مدعیاند بهمان شخص در دوران مدیریت پیشینش چه گلی به سر شهر زده است که اکنون میخواهد نماینده شود!
در این مجال بدون نقد و بررسی گزارههای یادشده به یکی از نظریات برجسته در عرصه افکار عمومی خواهم پرداخت. نظریهای به نام «مارپیچ سکوت»
شاید تابهحال با این دیدگاه آشنا نبودهاید ولی بیگمان تأثیرات آن را لمس کردهاید!
بر پایهی این دیدگاه هنگامی گروهی پیدرپی در افکار عمومی بر این طبل بکوبند که برای نمونه بهمان نماینده کاری برای شهرش انجام نداده است بهتدریج مردم که در رفتارها و ارتباطات روزانه خود گونهای دریافت عمومی پیرامون افکار غالب و دیدگاه اکثریت و اقلیت دارند و نمیخواهند در گروه اقلیت باشند و از گوشهگیری و فشار گروهی میترسند، جرئت نشان دادن دیدگاه درست را از دست میدهند و برای اینکه مورد طعن و ریشخند و یا طرد و بیاعتنایی قرار نگیرند سکوت میکنند.
این الگو بر پایهی پاسخ گفتن به این پرسش که چگونه افکار عمومی تشکیل میشود بهوسیلهی الیزابت نوئل-نئومن (Elisabeth Noelle-Neumann) جامعهشناس آلمانی در سال ۱۹۷۴ طراحی شد. الگوی مارپیچ سکوت (spiral of silence) در پاسخ گوئی به پرسش یادشده، مسائل تأثیر متقابل میان ارتباطجمعی، ارتباط فردی و درک شخصی از اندیشه خویشتن را در رابطه با افکار دیگران در جامعه موردبررسی قرار میدهد. |
اندیشهی بنیادی و پایهی این الگو آن است که بیشتر مردم کوشش میکنند که از داشتن یک نگرش و باور بهصورت منزوی و تنها پرهیز کنند؛ بنابراین، فرد به پیرامون خود آنچنان نگاه میکند که بیاموزد کدام نظریات، حکمفرما، شایع و غالب است یا قدرت را در دست دارد و کدام نظریات کمتر مسلط یا روبهزوال است. اگر کسی معتقد باشد که نظریات شخصی او در یک رده عقبتر قرار دارد کمتر میلی برای بیان آنها خواهد داشت تنها به این دلیل که از انزوا میترسد؛ بنابراین، تسلط بر اندیشهها، برای دستیابی به این خواسته یاری میکند. بیشتر مردم این گرایشها را دریافت و باورها خود را با آن سازگار میکنند. |
هنگامیکه شمار اعضاء یک گروه بهمنظور چیرگی بر گروه دیگر افزایش مییابد و در برابر شمار اعضاء گروههای دیگر رو به کاهش میگذارد، گرایش عضو گروه نخست به سخن گفتن افزایش مییابد و در برابر عضو گروه دیگر به ساکت بودن متمایل میشود. بهاینترتیب یک فرا گرد مارپیچ آغاز میشود. فرا گردی که یک اندیشه را پایهریزی کرده و آن را غالب و شایع میکند. ازاینروی با توجه به نزدیکی به ایام انتخابات گروهی با بهرهگیری از این دیدگاه باهدف مهندسی نظرات مردم برخی از گزارهها را در افکار عمومی پیدرپی تکرار میکنند تا اینگونه وانمود کنند که واقعیت همانی است که میگویند. بهعنوانمثال میگویند بهمان شخص هیچ رأیی ندارد و در پاسخ به اینکه چه برهانی برای این گفته داری؟ وی پاسخ میدهد: «مردم همه همین را میگویند!» درواقع «مارپیچ سکوت» یک روش علمی برای مهندسی انتخابات است ازاینرو نقش نخبگان در شناسایی نامزد اصلح و شناسایی بایسته بهدوراز تخریب دیگران و همچنین گردش آزاد اطلاعات میتواند بهگزینشی صحیح بر پایهی معیارهای اصولی بینجامد. |
در وضعیت کنونی اینترنت مرزهای ملی را به لحاظ رسانه ای در نوردید، شرایط پیش بینی شده در نظریه مارپیچ سکوت کمتر تحقق پیدا می کند
سلام. بسیار عالی بود.
متاسفانه این اتفاق مخرب طی سالهای متمادی در گناباد رخ داده و افراد اصلح با کمال بی عدالتی از دور انتخابات و از نگاه مردم خارج شدند.
متاسفانه مسئولین اثرگذار شهرستان نیزدر وقوع این امر دخیل هستند.
خداقوت
التماس دعا